بچه های خط امام

بچه های خط امام
حضرت امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را آزادانه انتخاب کرده پذیرفته اند و در آن مشغول حرکت شداند؛ ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم ( به‌معنای شناخت اصول امام ) این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.
نویسندگان
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است


شوه ی  تفکر روشنفکری در ایران از حدود مشروطه شروع شد چون نمی‌خواهم تاریخچه روشنفکران را بگویم، کاری به اندکی قبل و اندکی بعد ندارم، این یک خط است آشنایی با فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی آشنایی با محصولات اندیشه انسان‌هایی در ماوراء این مرزها، اینها میزات خط روشنفکری میرزا ملکم خانم و افرادی از این قبیل نمونه‌هایی از این جهت‌گیری و این جریان بودند. اندکی از فرهنگ بسته داخل ایران چشم‌هایشان افق‌های دورتری را دیده بود و آن‌ها در اینجا بازگو می‌کردند، مردمانی از لحاظ هوش و درک از سطح متوسط مردم بالاتر و از لحاظ مطالعات متوجه به فرهنگ و اندیشه‌نویسی که از آن‌سوی مرزها برای ما به ارمغان می‌آمد، اینها روشنفکرها بودند. اما روشنفکری از آغاز ولادتش در ایران قهر کرده با مذهب بدنیا آمد و این یک چیز تقلیدی‌بود، چون اروپایی که آنها جریان روشنفکری را از آن تغذیه شده بودند و به عاریت گرفته بودند با مذهب قهر بود و حق داشت مذهب در اروپا یک حرکت ضدعلم، یک حرکت ضدروشن‌بینی و روشنفکری و روشن‌یابی، شما نگاه کنید در نوشته‌جات محققین روشنفکر دور و بر مشروطیت امثال تقی‌زاده‌ها و غیره، اینها که سوابق مذهبی و اسلامی هم داشتند شرط لازم و اصلی روشنفکر را روی‌گردانی از مذهب می‌دانستند. در ایران آن‌طور شد. کار به جایی رسید که روشنفکر یعنی لا مذهب- یعنی ضدمذهب، یعنی بی‌خبر از حقایق مذهب. داستان آن منجم را تداعی می‌کرد. ماجرای روشنفکران ایران در گذشته‌ها که سعدی نقل می‌کرد زیر پایش حفره‌ای بود آنرا ندید و افتاد توی چاه و سعدی می‌گوید تو که داری هفت آسمان را رصد می‌کنی، چرا جلوی پایت را نمی‌بینی، اینها دنبال زوایای فرهنگ از یونان به ارث مانده فرانسوی و اروپایی کندوکاو می‌کردند و می‌گشتند. اما به فکر آثار فرهنگی اسلامی نمی‌افتادند. آنچه را که امروز حجم عظیمی از مایه‌های روشنفکری اسلامی را تشکیل می‌دهد و در بطن اسلام بوده و در داخل این مرزها بوده و در کتاب‌ها و کتابخانه‌های ما بوده از چشم این روشنفکران غرب‌زده دور مانده بود. لذا روشنفکری با اسلام از اول ساز مخالفت ساز کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۶
حسین آذرکشت

حضرت امام  مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را آزادانه انتخاب کرده پذیرفته اند و در آن مشغول حرکت شداند؛ ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم ( به‌معنای شناخت اصول امام ) این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۲
حسین آذرکشت

پاسخ جالب امام خمینی به خبرنگار روزنامۀ فرانسوی لوموند: (09/09/1358)

بحران کنونی ایران یک بحرانی نیست که ما از آن خوفی داشته باشیم. اما راجع به اینکه یک وقتی جنگی پیش می‏ آید، ولو اینکه یک مطلبی است از شیخ ‏الرئیس بوعلی سینا نقل می‏ کنند که گفته است من از گاو می‏ ترسم برای اینکه اسلحه دارد، عقل ندارد. حال این ابرقدرتها اسلحه دارند، مع ‏الأسف عقل ندارند. و آقای کارتر هم ثابت کرد این مطلب را. مع‏ ذلک نخواهند گذاشت چنین کاری بکنند. ملتها و دولتهای بزرگ نمی‏ گذارند که چنین جنگی پیش بیاید. جنگ پیش آمدن معنایش جنگ جهانی سوم است و همین ابرقدرتها از این جنگ می‏ترسند. ما ابداً از این مسائل ترسی نداریم برای اینکه وضعمان این است که می‏ بینید. وضع ملتمان این است که می‏ بینید.

ما قائلیم که اگر از این عالم رفتیم، به جای بهتری منتقل می ‏شویم. اگر کسی از یک عالم بدی به یک جای خوبی برود، از چه می‏ ترسد؟ ما هیچ ترسی نداریم. آنها باید بترسند که خیال می‏ کنند عالم دیگری نیست. یا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم ترس دارند.

ما نه از آن بحران اقتصادی می‏ ترسیم، نه از جهات دیگر. و ما بنا گذاشتیم که خودمان بکاریم و خودمان هم زراعت را برداریم و محصولش را هم خودمان بخوریم و به کسی راه ندهیم تا بیاید منافعمان را ببرد. بنابراین بحرانی برای ما نیست. اروپا از این مسائل و بحرانها می‏ ترسد. و او هم حق دارد که بترسد و جلوگیری کند از این مسائل.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۴۷
حسین آذرکشت