خرمشهر را خدا آزاد کرد
در چنین شرایطی که غم ناامیدی، دلها را فرا گرفته و رجزخوانیهای عراق همه ی دنیا را پر کرده بود، نیروهای ما از کمترین امکانات مادی برخوردار نبودند. این که می گویم کمترین امکانات مادی، یک حقیقت است. ما نباید این را فراموش کنیم، یکی رزمندگان در سفر دوسال پیش که به مناطق جنگی رفتیم تعریف می کرد که یکی از سرداران و فداکاران آن روز به اتفاق چند نفر از اهواز پیش ما آمدند و چند قبضه خمپاره انداز می خواستند تا بتوانند قدری در مناطق جلوتر ایستادگی و مبارزه کنند؛ اما کسی نبود به اینها این چند قبضه خمپاره انداز را بدهد! ما برای سیم خاردار و گلوله و آر.پی.چی مشکل داشتیم؛ تانک و نفربر و امثال اینها که به جای خود. آنچه در اختیار ملت ایران بود، عبارت بود از یک اراده ی قوی و نشاط همه جانبه که برخاسته از ایمان و آگاهی بود. این که امام فرمودند: "خرمشهر را خدا آزاد کرد"، .
آن طور که صیاد شیرازی نقل میکند، استراتژی پس از آزادی خرمشهر استراتژی سیاسی شد و شامل انجام یک عملیات نظامی برای تحقق صلح و با استفاده از عملیات نظامی برای آنکه بتوان از طریق دیلماسی جنگ را تمام کرد. به عبارت دیگر تصمیم بر آن بود تا عملیات نظامی به عنوان ابزاری در خدمت دیپلماسی قرار گیرد. این استراتژی سیاسی بود ولی هدف عملیات و جنگ نبود بلکه هدف حمایت از سیاست خارجی بود.