بچه های خط امام

بچه های خط امام
حضرت امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را آزادانه انتخاب کرده پذیرفته اند و در آن مشغول حرکت شداند؛ ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم ( به‌معنای شناخت اصول امام ) این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.
نویسندگان
آخرین نظرات

در شب معراج گروهی از زنانی را دیدند که به عذاب دچار شده بودند. در آن شب، زنی را دیدند که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند، و او کسی بود که خود را بر مردان [نامحرم] عرضه می کرد .

در این روایت بالا آمده است که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج، زنی را دیدند که به موهایش آویزان شده بود، و مغز سرش می جوشید و آن زنی بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید .
شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۰ و ۱۱، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ ق.

۳٫ طلبه گرامی شما فکر می کنید که یک خانم فقط چند تار مو بیرون گذاشته  و دیگر هیچ؟ در ظاهر کار بله فقط چند تار مو بیرون است اما به عوارض کار او دقت نکرده اید چرا که او با این کار ممکن است خیلی ها رو به گناه کشانده باشد و جوانان زیادی تصویر ذهنی از گناه همیشه برای خود ایجاد کنند و یا مردی با دیدن این حجاب او، نسبت به همسرش بی میل شود و بعد طلاق و بچه طلاقی و نسلی که بعدا با چنین وضعی ایجاد می شود. آیا این زن مستحق عذاب نیست؟

۴٫ گاهى قانونگذار قانونى وضع مى کند که هرکس مرتکب فلان خلاف شود باید فلان مقدار جریمه مالى بدهد، یا فلان مدت در زندان بماند، مسلماً در چنین جایى باید تناسب «جرم» و «جریمه» در نظر گرفته شود، هرگز براى یک کار کوچک مجازات اعدام یا حبس ابد نمى توان قرار داد، و به عکس براى کار مهمى همچون قتل نفس یک روز زندان بى معنى است، حکمت و عدالت ایجاب مى کند که این دو باهم کاملاً متناسب باشد.

ولى کیفرهائى که در حقیقت اثر طبیعى عمل است و خاصیت تکوینى آن محسوب مى شود، این گفتگوها را نمى پذیرد، خواه در مورد آثار عمل در این جهان باشد یا در جهان دیگر.

مثلاً اگر گفته شود کسى که از مقررات رانندگى تخلف کند و با سرعت غیر مجاز و سبقت بى دلیل و عبور از مناطق ممنوع رانندگى کند ممکن است به خاطر همین چند لحظه تخلف، چنان تصادفى کند که دست و پاى او بشکند و یک عمر زمینگیر شود، در اینجا کسى نمى گوید، این نتیجه ی تلخ براى آن تخلف کوچک عادلانه نیست، زیرا مسلّم است که این، از قبیل جریمه هاى قرار دادى اداره راهنمائى نیست که در آن مسأله ی تناسب و هماهنگى جرم و جریمه در نظر گرفته شود، بلکه این، اثر طبیعى عمل است که انسان آگاهانه به سراغ آن رفته، و خود را گرفتار آن کرده است.

همچنین اگر گفته شود سراغ مشروبات الکلى یا مواد مخدر نروید، چرا که در مدت کوتاهى قلب و معده و مغز و اعصاب شما را تباه مى کند، حال اگر کسى رفت و گرفتار ضعف شدید اعصاب، و بیمارى قلب و عروق و زخم معده شد و در برابر چند روز هوسبازى تا پایان عمرش در عذاب الیم و رنج شدید بود، هیچکس ایراد عدم تناسب جرم و جریمه را در اینجا مطرح نمى کند.

حال فرض کنید چنین انسانى به جاى یکصد سال، هزار سال عمر کند و یا یک میلیون سال در دنیا بماند، مسلماً باید تحمل آن رنج و عذاب را در این مدت طولانى به خاطر مثلاً چند روز هوسبازى بنماید.

در مورد عذابها و کیفرهاى اخروى مسأله از این فراتر است، آثار طبیعی اعمال و نتائج مرگبار آن ممکن است براى همیشه دامان انسان را بگیرد، بلکه خود اعمال در برابر انسان مجسم مى شود، و چون آن جهان جاویدان است اعمال نیک و بد، جاودانه با انسان خواهند بود، و او را نوازش یا کیفر مى دهد.

با این حال، جایى براى این سؤال باقى نمى ماند که چرا تناسب میان «جریمه» و «جرم» در نظر گرفته نشده است؟

۵٫ شما زقوم یا در کل غذاهای بد جهنمی ها را زیر سوال می برید در حالی که از آیات صریح خدا در قرآن می باشد در نتیجه شما آیات صریح قرآنی را منکر می شوید و حال چه جوابی برای این کار خود دارید؟

در این لینک آیات غذای جهنمی ها را مشاهده کنید:

http://www.forum.t-pasokhgoo.ir/thread301.html

۶٫ خدا هم رحمت دارد و هم غضب . و رحمت او سبقه دارد( یا من سبقت رحمته غضبه) و بندگانش را با کمترین توبه می بخشد.

خداوند چون جامع همه خیرات و کمالات است بدیهی است که اسمای جمالیه اش بر اسماء جلالیه اش سبقت دارد که از خیر محض جز نکویی نیاید. ولذا تابلوی رحمت رحمانیه و رحیمیه اش را در ابتدای هر سوره ای از سوره های قرآنی بر همگان آشکار نموده و فرموده است بسم الله الرحمن الرحیم.

پس اگر هرگاه اسمای جلالیه خداوند همچون اسم منتقم ظهوراتی دارند و غضبی را نشان می دهد این اظهار به جهت قوابل است که مقتضی دریافت غضب برای ترقی و صعود به عوالم مافوق اند. بنابراین اگر جهنم را نیز به عنوان عقوبت ظالمان و گناهکاران مقرر می کند این جهنم و آتشش نیز حکم پاک کنندگی برای انسان دارند همچنان که آتش در دنیا نیز پاک کننده است. لذا خود آن آتش جهنم نیز که ظاهرا جز قهر وغضب نیست حکایت از رحمت و شفقت خداوند بر بندگانش دارد همچنان که وقتی پدری فرزند خردسالش را با تشر زدن از نزدیک شدن به پرتگاهی میراند این قهر و غضب پدر به عینه دلالت بر دلسوزی و محبتش نسبت به فرزند دارد.

ب. در جایی می گوید این خدا چطور ممکن است نمایندگانی مثل حضرت علی علیه السلام داشته باشد که می خواهد قاتلش را ببخشد؟ یا بخاطر بیرون آمدن خلخالی از پای پیر زن می فرماید جدا دارد بمییریم و …

در جواب عرض میکنیم شما چرا مغالطه می کتید؟

چرا به خشم های امام نگاه نمی کنید؟ چرا به شجاعت های او در کشتار کفار نگاه نمی کنید؟ چرا به قصاص های حضرت توجه ندارید؟ طلبه گرامی حضرت خشم و غضب هم داشتند اما بخاطر خاطر خدا بوده و بخاطر هدایت خود بنده بوده نه اینکه مغالطه کنید و جنبه غضب رو نادیده بگیرید.

اگر اینطور که شما می گویید باید امام علی ابن ملجم را می بخشید نه اینکه قصاص می کردند.

 ایشان در سخنانی اینگونه می گویند:

کی گفته شما را آتش می سوزانند؟ اینا چرندیات است، اینا دری وری است … مردم را با ترس نمی شود به خدا نزدیک کرد….

در پاسخ عرض میکنیم:

اولا این خیلی خوبه که بخوایم مردم رو به خدا و دین دعوت کنیم و جنبه رحمانی خدا برای مردم و جوانان بیان شود و شکی در این نیست اما بزرگوار به چه قیمتی؟ فکر نمی کنید برای جذب جوانان و مردم نباید دچار تفسیر به رأی شوید؟
همه ما با معرفی کردن خدا به صورت خشن مخالف هستیم اما شما هدف از این عذاب ها را ندانستید. عذاب خدا هم از روی رحمت است که عرض شد بالا.

ثانیا پناه بر خدا شما بیان قرآن را در وری می دانید؟ آیات صراحت آتش را چرندیات می خوانید؟ باز هم عرض میکنم طلبه گرامی جذب جوانان به چه قیمتی آخه؟

در قرآن می فرماید:

الف: می فرماید: «و اما من خفت موازینه* فامه هاویه* وما ادراک ماهیه* نار حامیه؛ اما کسی که ترازوی (حسنات و نیکی های) او سبک شود مادر او پرتگاه (ژرف دوزخ) است و تو چه می دانی، پرتگاه دوزخ چیست و چگونه است؟! آتش بزرگ بسیار سوزانی است» (قارعه/ ۸ تا ۱۱).

ب: آتش سعیر که به معنی آتش سوزان می باشد. خداوند می فرماید: «واعتدنا لهم عذاب السعیر؛ برای ایشان عذاب آتش سوزانی را آماده کرده ایم» (ملک/ ۵).

ج: لظی (شعله ی خالص). خداوند می فرماید: «کلا انها لظی* نزاعه للشوی* تدعو من ادبر و تولی* و جمع فأوعی؛ هرگز! این آتش سوزان و سراپا شعله (دوزخ) است. پوست بدن را می کند و با خود می برد. به سوی خود می خواند (و نام می برد) کسی را که پشت (به فرمان خدا) کرده است و (از اطاعت او) روی گردان بوده است و دارایی را جمع آورده است و در خزینه ها نگاهداری کرده است» (معارج/ ۱۵ تا ۱۸). یعنی به شدت پوست سر را می کند و هر اندامی را که از حق و طاعت و فرمانبرداری پروردگار رویگردان بوده یا در صدد جمع آوری ثروت و حرص و ولع دنیا و انباشتن و خزینه کردن آن کوشش نموده است، به خود جذب کرده و می سوزاند.

د: سقر. خداوند در این مورد می فرماید: «ساصلیه سقر* و مادراک ما سقر* لا تبقی و لا تذر* لواحه للبشر* علیها تسعه عشر؛ هر چه زودتر او را داخل دوزخ می سازیم و بدان می سوزانیم. تو چه می دانی که دوزخ چگونه است؟! دوزخ نه می میراند و نابود می کند و نه رها می سازد. پوست تن را به کلی سیاه و دگرگون می سازد. نوزده (فرشته) بر آن گمارده شده اند» (مدثر/ ۲۶ تا ۳۰)، یعنی هر چه در آن انداخته شود، می سوزاند و چیزی از آن باقی نمی گذارد و بدن را سیاه و دگرگون می سازد.

و: حطمه (درهم شکننده و خرد کننده). خداوند می گوید: «لینبذن فی الحطمه* و ما ادراک ما الحطمه* نار الله الموقده *التی تطلع علی الأفئده *انها علیهم مؤصده* فی عمد ممدده؛ حتما در آتشی شکننده افکنده شود. تو چه می دانی که حطمه چیست، آتش بر افروخته ی خدا است. آتشی که بر دلها مسلط می شود. آن آتش ایشان را در بر می گیرد که سر پوشیده و در بسته است. در حالی که آنان در ستون های درازی بسته می شوند» (همزه/ ۴ تا ۹).

من نمیدانم منظور شما از نسب دادن چرندیات به گویندگان این آیات چیست؟ آیا بزرگان و علما غیر از این آیات صریح سخن گفتند؟

ثالثا : قهر و غضب حضرت حق از نوع و نمونه غضب موجودات ممکن وانسانها نیست. و هرگز قهر به معنای عصبانیت، دلخورشدن، تأسف خوردن و انتقام جویی، تشفی صدر و… نخواهد بود. بلکه کسی که بر خلاف موازین مشی می کند، بازتاب عمل او در پیشگاه خداوند و آثاری که خداوند برای مشی و رفتار بارکرده است؛ به گونه ای است که به مقتضای غضب، قهر و انتقام صورت می گیرد. یعنی همانگونه که یک موجود قاهر غضبناک و ذوانتقام عمل می کند مقتضای عمل او آن گونه خواهد بود و این نکته بس لطیف و دقیق می باشد.

آنچه عذاب قهر و غضب است در یک معنا لباسی از رحمت وعطوفت و مصلحت بربندگان خواهد بود گاهی رحمت و عطوفت شخصی است و در لباس عذاب بر فرد وارد می شود و گاهی عذابی که بر فرد یا جمعی نازل می شود نسبت به کل جامعه بشری یا نظام خلقت رحمت و عطوفت و مصلحت تلقی می شود واین است که قرآن کریم بین خلقت و حسن و خوبی تلازم قطعی قائل است.

قرآن کریم در سوره سجده آیه ۷ می فرماید:

«الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ اْلإِنْسانِ مِنْ طین»
او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛
پس عذاب و قهر الهی که یک خلقت از جانب اوست از این قاعده مستثنی نیست و عرفای بالله و راه یافتگان کوی وصال به این ترانه مترنم هستند که:
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد
بوالعجب من عاشق این هردومند

برگرفته از فاراقلیط

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۰
حسین آذرکشت

نظرات  (۱)

عزیزم این سطی ترین و بچگانه ترین نقدی بود که تو زندگیم خوندم…….اولا کلی حرفای دیگه این بابا زده که اصلا ایرادی نداره بسیار هم درست گفته و وجود میخوام یکی بیاد جواب حرفای سیاسی این سید بزرگوارو بده….دوما شما بسیار سطی سخنرانیهاشو گوش کردی و فقط چنتا جملشو سوژه کردی و به اصطلاح خودت نقد نوشتی بهش…..برادر بزرگوار شما اصلا منظور این بابارو نفهمیدی …..آقامیری کلیت حرفش رحمان بودن و رحیم بودن خداست….اهل بیت ماهم صفات جمالشون تو زندگیشون بیشتر از صفات جلال بود…بله علی ابن ابیطالب حیدر کرارم بود ما میدونیم استاد عزیز ولی واقعیت علی جاذبش بیشتر از دافعش بوده…همه اهل بیت و ائمه اینجوری بودن….آقامیری بیشتر صفات جمال و رئوفیت اهل بیتو داره میگه نه مثل شما که گیر دادی صفات جلالو خشونت اهل بیت رو بیشتر نمایان کنی…تو نقد شما شمشیر علی بیشتر به چشم میاد تا حرفای پند آمیزو حکمت آمیز علی (ع) یا رحمانیتشو مهربونیش
حرفه این بنده خدا اینه که خدای خشنی که شما و امثال شما ساختینو از ذهن بچه مردم پاک کنه و عقلی خدای رحمان و رحیمو که تمام کتابش با این جمله شروع میشرو به بچه های مردم بشناسونه تا اون بچه ها با جونو دل بیان سراغ قرآن و اهل بیت…..تمام کثیفی های جامعه الان ما از بی دینیو توهین به مقدسات بگیر تا بی حجابی حاصل همین تفکر شماست و امثال شما……برادر بزرگوار خدا رو اول با عقل ثابت میکنن بع میرن سراغ نقل و قرآن،کاری که شماها و امثال شماها دارن برعکس انحام میدن….شما اول نقل بعدا عقل شده کارتون….بچه مردم هنوز خدارو درست نشناخته پای عذابو حهنمو آوردین تو زندگیش که اگه حجاب نداشته باشی قراره چیکارت کنه این خدای بیرحم(نعوض بالله)………..عزیز بزرگوار قران به کسی خدا نشون نمیده….اول با عقل بچه مردمو برسون به خدا ببین خودش با کله میره سراغ قرآن و دستورات الهیو حجابو احکام یا نه…..تمام حرف آقامیری اینه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی